۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

نحسی 13 برای کیست؟

وقتی مغازه ای با انبوه مشتریان مواجه شده آنچنان که صفی طویل در برابرش ایجاد شده است، اگر صاحب کالا و مغازه باشی، احتمالاً قند توی دلت آب می شود که: "به به چه پولی دارد به جیبمان سرازیر می شود"! و اگر یکی از مشتریانی باشی که باید مدتها در صف به انتظار بمانی، لابد مدام بر بخت بد خود لعنت می فرستی.
وقتی باران سیل آسایی از آسمان می بارد، اگر کشاورز باشی سجده شکر به جا می آوری و خدا را به خاطر فرو فرستادن باران رحمتش سپاس می گویی و اگر سفالگری باشی که میخواهی کاسه و کوزه هایت را به امید خشک شدن در آفتاب قرار دهی، به زمین و زمان بد و بیراه می گویی که این چه وقت باریدن بود؟!
این ور میز با آن ور میز بودن، این ور میله ها یا آن ور میله ها بودن، این ور مرز بودن یا آن ور مرز بودن، پایین بودن یا بالا بودن، ... در نگاه ما به سعد و نحس وقایع تأثیر دارد.
حالا حکایت عدد سیزده است که در آبان ماه پیش رو از همین حالا به نحوستی برای بالادستی ها تبدیل شده است. چنین شنیده ایم که سیزده نحس است اما برای چه کسی؟ برای مردمی که دنبال بهانه ای هستند تا فریاد حق طلبی خود را بر غاصبان و جائران فرو آورند یا برای سارقان رأی و خواست مردم که از هر صندای آزادیخواهی می هراسند؟
این سیزده بیش از همیشه نحسی خود را به رخ می کشد اما نه برای مردم که برای غاصبان حق مردم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر