۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

بيچاره او...

او كه هنوز از افشاي مذاكرات پنهاني اش در دهه اي پيش از اين با نيك براون انگليسي و از دست دادن كرسي وزارت خارجه شاكي است، امروز فرصت پيدا كرده و براي اينكه از دو برادر منصب دارش عقب نيفتد، مدام با فحش دادن به اصلاحات و موسوي و موج سبز مي خواهد اسم و رسمي پيدا كند و بگويد كه من هنوز هستم. فراموشم نكنيد. محمدجواد لاريجاني را مي گويم. چند روز قبل موسوي را با رجوي قياس كرده بود و در نطق اخيرش موسوي را خارج شده بر امام عادل دانسته است! بچه هاي شريف خوب حالش را گرفتند با اون "هو" كردن به ياد ماندني.
او كه دعوايش با دانشگاه آزاد سوژه هميشگي رسانه هاي توپخانه است، چند وقتي بود كه كسي كاري به كارش نداشت و لازم بود تا دوباره خودي بنماياند. بعد از آن سفر خفت بار به آلمان به عنوان مسوول غرفه جمهوري اسلامي ايران در نمايشگاه كتاب فرانكفورت كه با حضور سبزها برايش ذلت بار شد و كار به دعوا كشيد و ورودش به آلمان از اين پس ممنوع، حالا لنگه كفش پرتاب كردن از سوي خبرنگار فارس به شيخ اصلاحات را نشانه حركت رو به جلوي مردم ايران دانسته است! سليمي نمين را مي گويم.
او كه هميشه به ابزارهاي مذهبي آويخته بوده و با دين فروشي كوس دين دوستي مي زده و شعار ميداده كه ديانت ما به سياستمان وصل است، حالا مستأصل شده و كارش به جايي رسيده كه روز قدس و سيزده آبان برايش عذاب شده است و نه تنها از اين روزها مي هراسد كه دعاي كميل را هم تحمل نمي كند. چهره مذهبي حكومت كودتا را مي گويم كه در زننده ترين و غير منطقي ترين شيوه به جلسه دعاي كميل خانواده هاي اسراي جنبش سبز ريخت و جمعي را به گناه شكايت به نزد خدا بردن بازداشت كرد.
او كه به دروغگويي عادت داشت، امروز در گفتن دروغهاي هميشگي هم سردرگم است. سفرهاي استاني كه به مصيبتي برايش بدل شده كه نمي داند چگونه ادامه اش دهد تا كمتر از مردم دشنام بشنود. يك روز مي گويد سفرها بيشتر فرهنگي خواهد بود و روز ديگر مي گويد ان شاا.. ادامه خواهد داشت. هفته هاي قبل از انتخابات با شتاب به اين طرف و آن طرف مي رفت و حالا تنها به مشهد رفته است و يك بار هم به شيراز، آن هم با بگير و ببند و اسكورت آنچناني. چه مي گويم؟ كسي كه در پايتخت براي رفتن به مجلس هم متوسل به حكومت نظامي و هلي كوپتر مي شود، حال و روزش معلوم است. محمود احمدي نژاد را مي گويم. همان كسي كه به جاي رفتن به دانشگاهها، از آغاز سال تحصيلي تا حالا فقط چند بار برخي استادان معتمد را به نهاد رياست جمهوري مهمان كرده است و سيماي ميلي خبر از ديدارش با جمعي از دانشگاهيان را عرضه داشته!
دوستي مشهدي داريم كه مي گفت محمود شانس آورده كه مشهد ما هميشه پر از زوار است و حرم رضوي هميشه شلوغ است و او مي تواند زائران بارگاه رضوي را به عنوان استقبال كنندگان از خود جا بزند. احتمالاً آخر اين هفته به بهانه ولادت امام رضا(ع) باز هم عازم مشهد خواهد شد تا خلاء سفرهاي استاني را جبران كند!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر